Jungkook [part 1]
ا/ت :
خیلی عادی صبح از خواب بلند شدم و به طرف مدرسه دویدم . معلم وارد کلاس شد . استاد نا : بچه ها امروز یک دانش آموز جدید به جمع ما ملحق میشه . خیلی استرس داشتم و از دیشب کلی تمرین کرده بودم که چجوری خودم رو معرفی کنم .
وارد کلاس شدم . ا/ت : سلام به همگی من
ا/ت هستم .
متولد 15 جولای 2005 . از مدرسه یونگ چی به ی سری دلایل به اینجا منتقل شدم ؛ امیدوارم در کنار هم دوست های خوبی باشیم .
رفتم روی صندلی ای نشستم . سوبین : سلام ا/ت خوشبختم کانگ سوبین هستم ا/ت : خوشبختم ؛
چند دقیقه گذشت و زنگ خورد
.........
سوبین : بزار در مورد اینجا بهت بگم . تو کلاس ما ی پسر جذابه که امروز نیومده
صورت جذابی داره انگار آدم بدی به نظر میرسه اما دوستش ی بار گفته [ قلب مهربونی داره] حالا زیاد مطمئن نیستم ولی به نظرم زیاد نزدیکش نشو
کنجکاو بودم ببینم اون کیه .
مایل به پارت بعدی ؟
خیلی عادی صبح از خواب بلند شدم و به طرف مدرسه دویدم . معلم وارد کلاس شد . استاد نا : بچه ها امروز یک دانش آموز جدید به جمع ما ملحق میشه . خیلی استرس داشتم و از دیشب کلی تمرین کرده بودم که چجوری خودم رو معرفی کنم .
وارد کلاس شدم . ا/ت : سلام به همگی من
ا/ت هستم .
متولد 15 جولای 2005 . از مدرسه یونگ چی به ی سری دلایل به اینجا منتقل شدم ؛ امیدوارم در کنار هم دوست های خوبی باشیم .
رفتم روی صندلی ای نشستم . سوبین : سلام ا/ت خوشبختم کانگ سوبین هستم ا/ت : خوشبختم ؛
چند دقیقه گذشت و زنگ خورد
.........
سوبین : بزار در مورد اینجا بهت بگم . تو کلاس ما ی پسر جذابه که امروز نیومده
صورت جذابی داره انگار آدم بدی به نظر میرسه اما دوستش ی بار گفته [ قلب مهربونی داره] حالا زیاد مطمئن نیستم ولی به نظرم زیاد نزدیکش نشو
کنجکاو بودم ببینم اون کیه .
مایل به پارت بعدی ؟
۵۳.۰k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.